Monday, April 19, 2004

● بايد يه ديکشنري رياضي ترجمه کنم ! مخم سوتيد با اين اصطلاحات رياضي ! ديروز رفته بوديم با هران مثلا ديکشنري بخريم اونم مي خواست يه لباس براي عروسي بخره ، خلاصه تنها چيزائي که نخريديم همينائي بود که گفتم ! اول رفتيم مرکز خريد ونک ، انقدرم که چيزاي خوشگل داره مگه مي تونه آدم راحت ازشون بگذره !! من يه کيف اسپرت گوگولي خريدم ، دو تا تقويم جنيفر لوپز خريديم بعد رفتيم نهار بخوريم ، اونجا هم سام درخشاني رو ديديم با دو تا دختر اومده بود ، تا وارد شد اينا همه دست و پاشون رو گم کرده بودن بعد جا نبود رفتن بيرون وايستادن ، وقتي رفت يک شلوغ پلوغي شد همه داشتن ابراز احساسات مي کردن منم حاج و واج نگاشون مي کردم که چرا دارن اين کار رو مي کنن ، اگه يکي معروفتر مي اومد احتمالا خودشون رو تيکه پاره مي کردن ، خلاصه دوباره اومد تو و همه دوباره ابراز احساسات کردن خلاصه وضعي بود ! بعد هم رفتيم پايتخت من يه سي دي ديکشنري رياضي بخرم که ماشاءالله هيچکس نداشت ! بعد فقط هران فيلم مصائب مسيح رو خريد و بعدشم که پولامون رو همه رو خرجيده بوديم رفتيم انقلاب من ديکشنري بخرم اول رفتيم بانک ملي من پول بگيرم ، از اونجائي که حافظه ام رو فرستادم تعطيلات رمز کارتم رو يادم نمي اومد خلاصه سه بار اشتباه زدم کارتم قفل شد و کارتم رو گرفت ! حالا خر بيار باقالي بار کن !!! بانک هم بسته بود . شانس ما يا کارمندش توش بود خلاصه گفت نمي تونم کارت رو بدم و قفله و مسؤولش نيست و خلاصه اين دست اون دست کرد و راحت در ماشين رو باز کرد و کارتم رو داد !!! ( واقعا خيلي سخت بود بده ! ) بعد دوباره امتحان کردم بازم کارتم رو گرفت باز رفتم بهم داد و گفت يه بار ديگه هم امتحان کن ، امتحان کردم به اين نتيجه رسيديم که کارته قفل شده است !!!!!!! بد بختي بيشتر از اين ؟ من ديکشنري رو لازم داشتم و دو روز هم تعطيلي و اينهمه هم چرت و پرت خريده بوديم اگر اينطوري مي رفتيم خونه کله هه کنده شده بود ! خلاصه کلي فکر کردم به اي« نتيجه رسيدم خونه آيدا اينا نزديکترين محل ممکنه ، رفتم و ازش پول گرفتم و سه ساعت هم نشستيم گفتيم و خنديديم بعد خلاصه برگشتم خريدامو کردم و د بدو خونه ! هران که وسطاش برگشت چون کلاس داشت و منم قرار بود مثلا تا هشت خونه باشم بايد هشت جائي مي بديم که هشت و ربع رسيدم ديدم همه تو ماشين منتظر منن ! شانس آوردم سريع توضيحات لازم رو دادم وگر نه بازم کله ام کنه بود ! خلاصه اينکه روز پر دردسري بود ! ولي بالاخره تموم شد !
حالا اينا رو بي خيال شيم ، من اين ديکشنري هه رو چي کار کنم ؟؟ مخم داره سو م يکشه :(( سيصد بار گفتم با ي] دست صد تا هندونه بر ندار ! کو گوش شنوا !!





........................................................................................